چیستی حکمت
قرآن پژوه معروف، راغب اصفهانی درباره مفهوم حکمت در قرآن مینویسد: حکمت دستیابى به حق، به وسیله علم و عقل است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص ۲۴۹، «حکم»)
البته وی سپس تفاوت معناداری را درباره استعمال حکمت برای خدا با غیر خدا بیان میکند و مینویسد: هنگامى که حکمت به خدا نسبت داده شود به معناى شناخت اشیاء و ایجاد آنها در نهایت استوارى است. اما وقتی حکمت انسان به انسان نسبت داده میشود، عبارت از شناخت موجودات و انجام دادن نیکیها است. (همان پیشین)
پس از نظر راغب اصفهانی، حکمت در خدا، علم مطلق خداوند به چیزها و استواری در عمل است، ولی در انسان همان علم با انجام کار نیک در عمل است.
بنابراین، از نظر او تفاوت اصلی میان مفهوم حکمت در خدا و انسان عبارت است از: ۱. تفاوت در حدود و ثغور علم؛ چرا که در خداوند محدود نیست، ولی در انسان محدود است؛ ۲. اتقان و استواری در مطلق فعل و عمل خداوندی؛ حسن انجام کار در انسان.
از این تعریف همچنین به دست میآید که حکمت ناظر به دو حوزه نظری و عملی است؛ یعنی حکیم به کسی میگویند که هم از لحاظ نظری دارای شناخت جزم به اشیاء باشد و هم از نظر عملی کار را به اتقان و نیکی انجام دهد.
اما علامه طباطبایی درباره مفهوم حکمت معتقد است: حکمت به معناى اتقان و استوارى خاصى است که در آن هیچگونه سستى و خللى نباشد و بیشترین کاربرد آن در معلومات عقلى است که مطابق با واقع باشد و هیچگونه دروغ و باطلى در آن راه پیدا نکند. (المیزان، ج ۲، ص ۳۹۵)
مصادیقی از حکمت عملی در قرآن
از نظر آموزههای قرآنی آنچه مهم و اساسی و تاثیرگذار است همان حکمت عملی است؛ زیرا شناخت، بستری است تا شرایط برای عمل خوب آماده شود؛ از این رو حتی درباره مفهوم عقل بر عقل عملی به جای عقل نظری تاکید میشود؛ چرا که انسان با عقل عملی است که میتواند بندگی خدا کرده و بهشت کمال را به دست آورد. در روایت است: العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان؛ عقل آن چیزی است که با آن خدای رحمان عبادت و پرستش میشود و با آن بهشت به دست میآید. (کافی، کلینی، ج ۱، کتاب عقل و جهل)
خداوند در آیاتی از قرآن مصادیق حکمت عملی را بیان کرده است. از جمله این آیات میتوان به آیات ۲۱ تا ۳۹ سوره اسراء اشاره کرد که در آنها پس از بیان مصادیقی از حکمت عملی و سفارش به آنها در پایان میفرماید: ذَلِکَ مِمَّا أَوْحَى إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَهًِْ؛ این سفارشها از حکمتهایى است که پروردگارت به تو وحى کرده است.
این مصادیق بیشتر در قالب نهی و ترک بیان شده که عبارتند از:
۱. اجتناب از شرک عبادی: از نظر قرآن تنها خداوند سزاوار پرستش و عبادت است و جز او را نباید معبود قرار داد، حال این معبود از جنس انسان باشد یا فرشتگان و جنیان یا اشیاء و امور دیگر. عبادت غیر خدا موجب خواری و خذلان و سرزنش است. (اسراء، آیات ۲۲ و ۲۳)
۲. احسان به والدین: خداوند پس از آنکه از شرک نهی میکند، بیدرنگ به احسان به والدین امر میکند؛ یعنی اگر والدین کار بدی کردند از آنان گذشت کنند و بر آنان خرده نگیرند. (همان)
۳. اجتناب از افگویی به والدین: خداوند در همین آیات بیان میکند که حکمت عملی آن است که از افگویی نسبت به والدین پرهیز شود و در تبیین احسان نسبت به والدین میفرماید این احسان باید بهویژه در زمان پیری بیشتر شود؛ یعنی والدین اگر در زمان پیری در نزد فرزندان هستند، از آنجا که ناتوانتر و نیازمند توجه ویژه هستند، باید با آنان از در عفو و گذشت وارد شد و نباید با آنان تندی کرد و هنگام انجام دادن کارهایشان که گاه، چون کودکان میشوند، به آنان غر زد و اف گفت و اینگونه ابراز ناخشنودی کرد. (همان)
۴. اجتناب از خشونت نسبت به والدین: از دیگر مصادیق حکمت عملی، اجتناب از خشونت نسبت به والدین است. خداوند میفرماید: وَلاَ تَنْهَرْهُمَا؛ و با خشونت، آنان را از خود نرانید و اینگونه دلشان را نیازارید. (همان)
۵. اکرام والدین: فرزندان علاوهبر احسان نسبت به والدین، باید فراتر از احسان با اخلاق کریمانه با آنان برخورد کنند؛ یعنی نهتنها از سخنان و رفتارشان رنجیدهخاطر نشوند و از آنان گذشت کنند، بلکه کار بدشان را با کار نیک پاسخ دهند که این عمل کریمانه و از مکارم اخلاقی است و پیامبر (ص) برای آن مبعوث شده است. خداوند میفرماید: وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً کَرِیمًا؛ و با آنان کریمانه و با احترام سخن بگو! (همان)
۶. فروتنی نسبت به والدین: رعایت احترام والدین، همراه با تواضع کامل در برابر آنان، از دستورهای حکمتآمیز الهى است. یعنی فروتنی به شکل خاص که خداوند از آن به خفض جناح، مانند مرغ مادر که جوجههایش را زیر پر و بالش میگیرد، یاد میکند و این از مکارم اخلاقی و آداب نیکی است که خداوند به آن فرمان میدهد: وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهًِْ؛ و از سر مهربانى، بال فروتنى بر آنان بگستر. (اسراء، آیه ۲۴)
۷. دعا برای والدین: از دیگر آداب و مکارم اخلاقی نسبت به والدین که خداوند آن را از حکمت عملی دانسته، دعا نسبت به والدین است. خداوند حتی بهترین و نیکوترین دعا را نیز به ما آموخته تا هم آن دعا را داشته باشیم و همانگونه عمل کنیم. خداوند میفرماید: وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا؛ و بگو: «پروردگارا، آن دو را رحمت کن چنانکه مرا در کودکی پروردند.» (همان) البته خداوند در آیه ۲۵ اسراء توضیح میدهد که ما همانطوری که به قول و رفتار شما نگاه میکنیم به نیتهای شما نیز توجه داریم و اگر با اخلاص رفتار کنید بهطور طبیعی کمبودهای رفتاری و گفتاری شما را نادیده میگیریم و به بهترین شکل با توجه به نیت خیر شما با شما برخورد و معامله میکنیم. پس شما عمل صالح داشته باشید و ما با توجه به نیت شما امور را ارزشگذاری میکنیم.
۸. رعایت حقوق خویشان: از دیگر حکمتهای عملی آن است که انسان حقوق خویشان را مراعات کند. این حقوق بهویژه در حوزه مالی و اقتصادی بیشتر نمود دارد. پس سعی شود که به خویشان کمکهای مالی و انفاقاتی انجام گیرد: وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ. (اسراء، آیه ۲۶)
۹. رعایت حقوق مساکین: مساکین کسانی هستند که توانایی انجام کاری را ندارند و به اصطلاح زمینگیر شدهاند و در جایی سکونت کرده و حرکتی ندارند. اینان کسانی هستند که باید مورد توجه قرار گیرند و کمکهای مالی و غذایی و مانند آن در حق آنان انجام گیرد: وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ. (همان)
۱۰ رعایت حقوق در راه ماندگان: کسانی که در راه ماندهاند و نیازمند کمک هستند باید حقوق آنان پرداخت شود: وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ. (همان)
۱۱. اجتناب از تبذیر: تبذیر از ریشه بذر به معنای پخش کردن است و در اصطلاح به معنای آن است که انسان ریختوپاش کند و حدود و میزان را مراعات نکند. بنابراین، ریختوپاش حتی در انجام حقوق و واجبات مالی نیز براساس آموزههای حکیمانه قرآن جایز نیست: وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا. (اسراء، آیات ۲۶) خداوند در ادامه همین فرمان توضیح میدهد که: ریختوپاشکنندگان، برادران شیطانها هستند و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است. (اسراء، آیه ۲۷)
۱۲. سخن نرم در هنگام تهیدستی و امید به رزق الهی: از دیگر آموزههای حکیمانه خداوند که میتوان گفت از اخلاق کریمانه و آداب اسلامی است، برخورد کریمانه با کسانی است که حقوقی بر گردن آدم دارند، ولی بهدلیل تهیدستی نمیتواند پاسخگوی نیاز آنان باشد. خداوند میفرماید: و اگر به امید رحمتی که از پروردگارت جویای آنی، از ایشان روی میگردانی، پس با آنان سخنی نرم بگوی. (اسراء، آیه ۲۸)
۱۳. اجتناب از بخل: از دیگر آموزههای حکیمانه و حکمت علمی آن است که از بخل بهویژه نسبت به گروههای پیش گفته، پرهیز شود: وَلاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهًًْ إِلَى عُنُقِکَ؛ و دستت را به گردنت زنجیر مکن (بخل و امساک مکن). (اسراء، آیه ۲۹)
۱۴. اجتناب از گشادهدستی: همانطوری که بخل نادرست است گشاهدستی که موجب شود تا ناتوان از انجام وظایف و تکالیف خود شوی نیز نادرست است. خداوند میفرماید: وَلاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا؛ گشادهدستى منما تا ملامتشده و حسرتزده بر جاى مانى. (همان) خداوند در آیه ۳۰ توضیح میدهد که افزایش و کاهش روزی براساس مشیت الهی است: بىگمان، پروردگار تو براى هر که بخواهد، روزى را افزون یا اندک مىگرداند. در حقیقت، او به حال بندگانش آگاه بیناست.
۱۵. اجتناب از کشتن فرزند از ترس گرسنگی: از دیگر آموزههای حکیمانه خداوند اجتناب از قتل فرزندان از ترس گرسنگی و فقر است. خداوند میفرماید: و از بیم تنگدستى فرزندان خود را مکشید. ماییم که به آنها و شما روزى مىبخشیم. آرى، کشتن آنان همواره خطائى بزرگ است. (اسراء، آیه ۳۱)
۱۶. اجتناب از زنا: خداوند میفرماید زنا راه درستی برای ارضای خواسته طبیعی و غریزی شهوت نیست، بلکه به جای آن باید ازدواج کرد: و به زنا نزدیک مشوید، چرا که آن همواره زشت و بد راهى است. (اسراء، آیه ۳۲)
۱۷. اجتناب از قتل بیگناهان: کسی حق ندارد دیگری را بکشد مگر آن که حقی بر گردن او باشد، چنانکه در دفاع از خود یا در جنگ یا هنگام قصاص میتوان به عنوان یک حق کسی را کشت، ولی در موارد دیگر جایز نیست: کسی را که خدا کشتنش را حرام کرده است مکشید مگر به حق. (اسراء، آیه ۳۳)
۱۸. قصاص: قصاص یکی از آموزههای حکیمانه خداوند است. به این معنا که اگر کسی را مظلومانه و نا بحق کشتند، ولی دم او حق دارد تا قاتل را قصاص کند. خداوند میفرماید: هرکس مظلوم کشته شود، به سرپرست وى قدرتى دادهایم. (همان)
۱۹. اجتناب از اسراف در قصاص: در قصاص نباید اسراف کرد و به همان میزان که جرم و بزه رخ داده باید محدود شود و همچنین جز قاتل کس دیگری را نمیتوان به قصاص کشت. خداوند میفرماید: پس، ولی دم، نباید در قتل زیادهروى کند، زیرا او [از طرف شرع]یارى شده است. (همان)
۲۰. اجتناب از خوردن مال یتیم: از دیگر حکمتهای عملی اجتناب از مال یتیم و تصرفات مالکانه در آن است: به مال یتیم نزدیک مشوید. (اسراء، آیه ۳۴)
۲۱. جواز تصرف نیک در مال یتیم: یکی از آموزههای حکیمانه قرآن آن است که در مال یتیم میتوان به شرط احسان به او تصرف کرد؛ به این که کاری کرد که سرمایهاش افزایش یابد و یا کاری انجام گیرد که به نفع یتیم است. خداوند میفرماید: و به مال یتیم، جز به بهترین طریق نزدیک نشوید. (همان)
۲۲. بازگردان مال به یتیم پس از بلوغ: از دیگر حکمتهای الهی بازگرداندن مال یتیم پس از بلوغ به خودش است. این کار در راستای دستور عمومی وفای به عهد و پیمان است. (همان)
۲۳. وفای به عهد: خداوند وفای به عهد را بسیار مهم و اساسی دانسته است و میفرماید: و به عهد خویش وفا کنید که بازخواست خواهید شد. (همان)
۲۴. اتمام پیمانه: در هنگام معاملات و بدهوبستان باید پیمانه به تمام داده شود: و، چون پیمانه مىکنید، پیمانه را تمام دهید. (اسراء، آیه ۳۵)
۲۵. توزین درست: در هنگام توزین نیز رعایت درستی و راستی بسیار مهم است. خداوند میفرماید: با ترازوى راست و درست بسنجید، این بهتر و سرانجامش نیکوتر است. (همان)
۲۶. اجتناب از رفتار فاقد علم: انسان باید تنها دنبال کاری برود که بدان علم دارد و اگر نسبت به چیزی علم ندارد باید آن را ترک کند. خداوند میفرماید: و از چیزى که بدان علم ندارى در مرحله اعتقاد و گفتار و عمل پیروى مکن، زیرا گوش و چشم و دل، هر یک مورد سؤال قرار خواهند گرفت. (اسراء، آیه ۳۶)
۲۷. اجتناب از نخوت: از دیگر آموزههای حکیمانه خداوند، پرهیز از خودپسندی و رفتارهای نخوتآمیز است. خداوند میفرماید: و در زمین با نخوت گام برمدار و با بزرگمنشى و سرمستى راه مرو، که تو زمین را نتوانى شکافت و در بلندى به کوهها نتوانى رسید. (اسراء، آیه ۳۷) به این معنا که انسان هرچه تلاش کند که گردنکشی کند گردنش فرازتر از کوه نخواهد بود و هر کاری کند نمیتواند دیگری را به خواری و مذلت بکشاند و به اعماق زمین برساند. خداوند پس از بیان همه این مصادیقی که مرتبط با اجتناب و ترک است، میفرماید: کُلُّ ذَلِکَ کَانَ سَیٍّئُهًُْ عِنْدَ رَبِّکَ مَکْرُوهًا؛ همه این کارها ناپسند است و پروردگار تو آنها را ناخوش دارد. (اسراء، آیه ۳۸) و سپس ناظر به همه این مصادیق اثباتی و انکاری میفرماید: این [سفارشها]از حکمتهایى است که پروردگارت به تو وحى کرده است، و با خداى یگانه معبودى دیگر قرار مده، وگرنه حسرتزده و مطرود در جهنم افکنده خواهى شد. (اسراء، آیه ۳۹) بنابراین، آنچه میتوان از مفهوم حکمت در قرآن نسبت به انسان به دست آورد، این است که خداوند رفتارهای آدمی را که در قالب پرهیز از بدیها و انجام خوبی و حسنات انجام میگیرد، به عنوان حکمت واقعی معرفی میکند. انسان حکیم کسی است که در حوزه اخلاقی در چارچوب مکارم اخلاقی عمل و رفتار کند.
نظرات شما عزیزان: